فیسبوک
سنگ ناله می کند:رود رود بی قرار کوه گریه می کند:آبشار.آبشار! آه سرد می کشد باد باد داغدار خاک می زند به سر آسمان سوگوار سرو از کمر خمید لاله واژگون دمید برگ و بار باغ ریخت سبز سبز در بهار ذره ذره آب شد التهاب آفتاب غرق پیچ و تاب شد جست و جوی جویبار بر لبش ترانه آب از گدازه های درد در دلش غمی مذاب صخره صخره کوهوار از سلاله ی سحاب از تبار آفتاب آتش زبان او ذوالفقار آبدار باورم نمی شود کی کسی شنیده است: زیر خاک گم شوند قله های استوار؟ بی تو گر دمی زنم هر دمی هزار غم! روی شانه ی دلم هر غمی هزار بار! هر چه شعر گل کنم گوشه ی جمال تو! هر چه نثر بشکفم پیش پای تو نثار !
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |